پس از ساخت منبر ستوني كه پيامبراكرم (صلياللهعليهوآلهوسلّم) هنگام ايراد سخنراني به آن تكيه ميكرد، نالهاي سر داد كه نشان از ناراحتي او از فراق رسولخدا (صلياللهعليهوآلهوسلّم) بوده است. در منابع آمده است: «ستوني كه پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلّم) به آن تكيه ميكرد صداي نالهاي سر داد، به طوري كه تمام مسجد به لرزه در آمد. پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلّم) از منبر پايين آمد و خود را به ستون چسباند. ستون آرام گرفت، پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلّم) فرمود: سوگند به كسي كه جان من در دست اوست اگر خود را به او نميرساندم، تا روز قيامت همچنان بانگاندوه او ادامه داشت. سپس امر فرمود كه آن را دفن نمودند.» [۹] اين ستون به ستون «حنانه» شهرت يافته است.ابن عمر هم ميگويد كه پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلّم) هنگام سخنراني و ايراد خطبه به پايهاي كه تنه درخت خرمائي بود، تكيه ميداد و چون منبر آماده شد و حضرت براي خطبه به آن سو رفتند آن ستون ناليد تا آن كه پيامبر بازگشت و به آن دست كشيد. [۱۰] شيخ مفيد ناله اين ستون را به عنوان يكي از معجزات آن حضرت دانسته است. (به ستوني كه در محل تنه اين درخت ساخته شد ستون حنانه گفتند اين ستون امروزه موجود است.) [۱۱]
فضيلت منبر پيامبر[ويرايش]
پس از ساخت منبر پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلّم) آمد و روي آن ايستاد و فرمود: اين منبر من در كنار جويباري از جويبارهاي بهشت قرار دارد و پايههايش در بهشت استوار است، و فرمود: منبر من كنار حوض من قرار خواهد داشت و فرمود: ميان منبر و خانه من باغي از باغهاي بهشت است. [۱۲] از امسلمه همسر گرامي پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلّم) روايت شده است كه پيامبر ميفرمود: پايههاي منبرم در بهشت هم، بر افراشته است، يا در بهشت استوار است. [۱۳]پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلّم) دستور داده بود مراسم سوگند خوردن در موارد حقوقي، كنار منبر انجام شود و ميفرمود: هر كس كنار منبرم سوگند دروغي بخورد، هر چند براي يك چوبه مسواك باشد، جايگاه او در آتش خواهد بود. [۱۴]
انتقال منبر از مدينه به شام[ويرايش]
در برخي از نقلها به تلاش بيثمر معاويه و برخي ديگر از حاكمان اموي براي انتقال منبر پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلّم) از مدينه به شام مطالبي ذكر شده است. طبري به نقل از سعيد بن دينار آورده است: معاويه گفت: «نظر من اين است كه منبر پيغمبرخدا (صلياللهعليهوآلهوسلّم) در مدينه نَماند كه مردم آن جا قاتلان و دشمنان اميرمؤمنان عثمان بودهاند.» ابوهريره و جابر بن عبداللَّه پيش معاويه آمدند و او را از اين كار باز داشتند. معاويه كوتاه آمد و شش پله بر منبر افزود كه اكنون (زمان طبري) هشت پله دارد و از كاري كه كرده بود از مردم عذر خواست. [۱۵]عبدالملك و وليد نيز قصد اين كار را داشتند؛ اما به عللي منصرف شدند. [۱۶]
محراب پيامبر[ويرايش]
كلمه «محراب» به معناي جايي است كه مخصوص عبادت باشد، حال چه در مسجد باشد، و چه در خانه. (راغب در مفردات ميگويد: " محراب مسجد" را بقول بعضي از اين جهت محراب خواندهاند كه آنجا جاي حرب و ستيز نمودن با دشمن و با هواي نفس است.) [۱۷] در زمان پيامبر چيزي به نام محراب وجود نداشت و مسلمانان تنها با نام آن كه در آيات قرآن (در خصوص حضرت مريم (عليهالسّلام) و زكريا(عليهالسّلام) و داوود(عليهالسّلام) آمده بود)، [۱۸] [۱۹] [۲۰] آشنا بودند؛ تا اين كه در زمان وليد بن عبدالملك و به دستور او توسط عمر بن عبدالعزيز محرابي براي مسجدالنبي (صلياللهعليهوآلهوسلّم) ساخته شد. [۲۱] شكي نيست كه محراب كنوني جايي است كه پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلّم) در آنجا نماز ميخوانده است. بنابراين قداست اين مكان به واسطه اين است كه پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلّم) سالها در اين مكان نماز خوانده است. ساخت محراب به تقليد از كليساهاي نصارا در شام بوده است. [۲۲]
پس از ساخت منبر ستوني كه پيامبراكرم (صلياللهعليهوآلهوسلّم) هنگام ايراد سخنراني به آن تكيه ميكرد، نالهاي سر داد كه نشان از ناراحتي او از فراق رسولخدا (صلياللهعليهوآلهوسلّم) بوده است. در منابع آمده است: «ستوني كه پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلّم) به آن تكيه ميكرد صداي نالهاي سر داد، به طوري كه تمام مسجد به لرزه در آمد. پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلّم) از منبر پايين آمد و خود را به ستون چسباند. ستون آرام گرفت، پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلّم) فرمود: سوگند به كسي كه جان من در دست اوست اگر خود را به او نميرساندم، تا روز قيامت همچنان بانگاندوه او ادامه داشت. سپس امر فرمود كه آن را دفن نمودند.» [۹] اين ستون به ستون «حنانه» شهرت يافته است.ابن عمر هم ميگويد كه پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلّم) هنگام سخنراني و ايراد خطبه به پايهاي كه تنه درخت خرمائي بود، تكيه ميداد و چون منبر آماده شد و حضرت براي خطبه به آن سو رفتند آن ستون ناليد تا آن كه پيامبر بازگشت و به آن دست كشيد. [۱۰] شيخ مفيد ناله اين ستون را به عنوان يكي از معجزات آن حضرت دانسته است. (به ستوني كه در محل تنه اين درخت ساخته شد ستون حنانه گفتند اين ستون امروزه موجود است.) [۱۱]
فضيلت منبر پيامبر[ويرايش]
پس از ساخت منبر پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلّم) آمد و روي آن ايستاد و فرمود: اين منبر من در كنار جويباري از جويبارهاي بهشت قرار دارد و پايههايش در بهشت استوار است، و فرمود: منبر من كنار حوض من قرار خواهد داشت و فرمود: ميان منبر و خانه من باغي از باغهاي بهشت است. [۱۲] از امسلمه همسر گرامي پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلّم) روايت شده است كه پيامبر ميفرمود: پايههاي منبرم در بهشت هم، بر افراشته است، يا در بهشت استوار است. [۱۳]پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلّم) دستور داده بود مراسم سوگند خوردن در موارد حقوقي، كنار منبر انجام شود و ميفرمود: هر كس كنار منبرم سوگند دروغي بخورد، هر چند براي يك چوبه مسواك باشد، جايگاه او در آتش خواهد بود. [۱۴]
انتقال منبر از مدينه به شام[ويرايش]
در برخي از نقلها به تلاش بيثمر معاويه و برخي ديگر از حاكمان اموي براي انتقال منبر پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلّم) از مدينه به شام مطالبي ذكر شده است. طبري به نقل از سعيد بن دينار آورده است: معاويه گفت: «نظر من اين است كه منبر پيغمبرخدا (صلياللهعليهوآلهوسلّم) در مدينه نَماند كه مردم آن جا قاتلان و دشمنان اميرمؤمنان عثمان بودهاند.» ابوهريره و جابر بن عبداللَّه پيش معاويه آمدند و او را از اين كار باز داشتند. معاويه كوتاه آمد و شش پله بر منبر افزود كه اكنون (زمان طبري) هشت پله دارد و از كاري كه كرده بود از مردم عذر خواست. [۱۵]عبدالملك و وليد نيز قصد اين كار را داشتند؛ اما به عللي منصرف شدند. [۱۶]
محراب پيامبر[ويرايش]
كلمه «محراب» به معناي جايي است كه مخصوص عبادت باشد، حال چه در مسجد باشد، و چه در خانه. (راغب در مفردات ميگويد: " محراب مسجد" را بقول بعضي از اين جهت محراب خواندهاند كه آنجا جاي حرب و ستيز نمودن با دشمن و با هواي نفس است.) [۱۷] در زمان پيامبر چيزي به نام محراب وجود نداشت و مسلمانان تنها با نام آن كه در آيات قرآن (در خصوص حضرت مريم (عليهالسّلام) و زكريا(عليهالسّلام) و داوود(عليهالسّلام) آمده بود)، [۱۸] [۱۹] [۲۰] آشنا بودند؛ تا اين كه در زمان وليد بن عبدالملك و به دستور او توسط عمر بن عبدالعزيز محرابي براي مسجدالنبي (صلياللهعليهوآلهوسلّم) ساخته شد. [۲۱] شكي نيست كه محراب كنوني جايي است كه پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلّم) در آنجا نماز ميخوانده است. بنابراين قداست اين مكان به واسطه اين است كه پيامبر (صلياللهعليهوآلهوسلّم) سالها در اين مكان نماز خوانده است. ساخت محراب به تقليد از كليساهاي نصارا در شام بوده است. [۲۲]