ولادت امام حسين عليه السلام[ويرايش]ولادت امام حسين عليه السلام بنا به قول مشهور روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت در شهر مدينه به دنيا آمد. اما برخي گويند تولد آن حضرت در پنجم شعبان سال سوم يا چهارم هجري بوده است.[۱]
كنيه و لقب و نقش انگشتري امام حسين عليه السلام[ويرايش]كنيه آن حضرت را ابو عبد الله و القاب وي را الرشيد، الوفي، الطيب، السيد، الزكي، المبارك، التابع لمرضاة الله، الدليل علي ذات الله، و السبط، نوشته اند.اما بالاترين لقب همان است كه جد بزرگوارش پيامبر صلي الله عليه و آله بر او و برادرش امام حسن نهاده و فرمود: حسن و حسين دو سرور جوانان اهل بهشتند.و در جاي ديگر رسول الله صلي الله عليه و آله امام حسين عليهالسلام را به نام سبط خواند.
در كتاب، الفصول المهمة، نقش انگشتري وي، لكل اجل كتاب آمده، اما در كتاب وافي و غير آن كه از امام صادق عليهالسلام نقل گرديده، حسبي الله، و از امام رضا عليهالسلام (ان الله بالغ امره) ذكر شده است و چنين به نظر مي رسد كه براي آن حضرت چند انگشتري با عباراتي كه بدانها اشاره شد وجود داشته است.[۲]
امام حسين عليه السلام در زمان پيامبر صلي الله عليه وسلم[ويرايش]امام حسين عليه السلام 6 سال و چند ماه از عمر شريفش را در زمان حيات پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله گذراند. از اين دوران از زندگي ايشان در منابع تاريخي بيش از هر چيز اظهار محبت پيامبر(ص) به ايشان نقل شده است. به عنوان نمونه نقل شده است كه رسول گرامي اسلام بارها حسن (ع) و حسين (ع) را به سينه مي فشرد وآنان را مي بوييد و مي بوسيد.[۳] در روايتي از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله امامت ايشان و امام حسين عليه السلام مورد تاكيد قرار گرفته است: «حسن و حسين امامند، چه قيام كنند و چه نكنند». [۴]
در حديث ديگري آن حضرت مي فرمايند: «حسن و حسين، سرور جوانان بهشتند». اين حديث در منابع متعدد شيعه و اهل سنت نقل شده است.[۵]
امام حسين عليه السلام در وقايع مهم زير در زمان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله حضور دارند كه همگي نشان از جايگاه رفيع آن حضرت در نزد خدا و پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله دارند:
1. به همراه امام حسن عليه السلام در جريان مباهله پيامبر با مسيحيان نجران به عنوان "ابنائنا" در كنار مادر بزرگوارشان فاطمه سلام الله عليها با عنوان "نسائنا" و امام علي عليه السلام به عنوان "انفسنا"
2. به عنوان مصداق اهل بيت در جريان نزول آيه تطهير
3. در جريان نزول سوره انسان در شأن اهل بيت (ع)
امام حسين (ع) در عصر امامت امام علي عليه السلام[ويرايش]امام حسين (ع) پس از رحلت پيامبر (ص) با حوادث تلخ و ناگواري چون ماجراي سقيفه بني ساعده و غصب خلافت اسلامي، غصب فدك و شهادت مادرش حضرت زهرا (س) روبه رو گرديد. در عصر حكومت خلفا كه حدود بيست و پنج سال به طول انجاميد، همراه پدر بزرگوارش امام علي (ع) در ابعاد گوناگون و جبهه هاي مختلف از حريم حق و عدالت دفاع مي كرد و با استفاده از هر فرصتي به مبارزه با جناح باطل و افشاي ماهيت دشمن و مقابله با تبليغات انحرافي دشمنان مي پرداخت. بنا به اظهار منابع، حسين(ع) در دوره خلفا به سبب عنايات و عواطف مشهوري كه از رسول خدا (ص) نسبت به او ديده بودند، بسيار مورد احترام بود.
مطالبه فدك از ابوبكر[ويرايش]از جمله وقايعي كه حسين (ع) در دوره خلافت ابوبكر بن ابي قحافه (13-11 ه.ق) در آن مشاركت داشت، اين بود كه آن حضرت كه در آن هنگام دوران كودكي را مي گذراند، همراه برادرش حسن (ع) در معيت مادرشان حضرت زهرا (س) براي مطالبه فدك، نزد ابوبكر رفتند و به عنوان شاهد، گواهي دادند كه فدك از آن فاطمه (س) است. به گونه اي كه خليفه پذيرفت ولي با مداخله عمر گواهي آنان مورد قبول واقع نشد. يكي ديگر از موارد فعاليت حسين (ع)، همراهي با اقدامات پدر براي گرفتن حق خود (خلافت و رهبري امت) بود. در دوران خلافت عمر بن خطاب (23-13 ه.ق) نيز روايت هاي بسياري در مورد اعتراض حسين (ع) به خليفه در مورد غصب مقام خلافت آمده است.[۶]
ازدواج با شهربانو[ويرايش]نكته ديگري كه در دوران خلافت عمر در مورد امام حسين (ع) مطرح است، ازدواج آن حضرت با شهربانو،يكي از دختران يزدگرد سوم،آخرين پادشاه ساساني است، كه در اين مورد هم نظرات مختلف و گاه متضادي ابرازشده است.[۷]
مخالفت با روش عثمان[ويرايش]امام حسين (ع) كه در دوران خلافت عثمان بن عفان (35-23 ه.ق) دوران جواني را مي گذراند، در همراهي با پدر و برادرش، هيچ گاه خلافت و روش عثمان رانپذيرفت. بنا به اظهار منابع، وقتي خليفه سوم، ابوذر غفاري يكي از صحابه پيامبر (ص) را به سبب اعتراض به روش وي از مدينه به ربذه تبعيد كرد، با وجود دستور خليفه مبني برعدم بدرقه ابوذر، علي (ع) همراه جمعي از ياران،از جمله حسن و حسين به بدرقه ابوذر شتافتند و در همان هنگام امام حسين (ع) طي سخناني، آشكارا مخالفت خود را با روش عثمان اعلام كرد. در ماه هاي پاياني خلافت عثمان و زماني كه شورشيان، خانه خليفه را محاصره كردند و مانع رسيدن آب به خانه خليفه شدند، كساني كه قدرت داشتند تا راهي از ميان شورشيان باز كرده و به خانه عثمان آب برسانند، امام حسن و امام حسين عليهما السلام بودند.[۸]
امام حسين در دوران خلافت امام علي عليه السلام[ويرايش]حسين عليه السلام پس از آنكه پدرش به خلافت ظاهري رسيد و جنگهايجمل و صفين و نهروان به وقوع پيوست جزو لشگريان پدرش بود و در جنگهاي مزبور شركت داشت [۹]
حسين (ع) در دوره امامت امام حسن عليه السلام[ويرايش]پس از شهادت حضرت علي (ع) در بيست و يكم ماه رمضان سال 40 هجري قمري، بنا به وصيت آن حضرت، مسلمانان با فرزند بزرگ ايشان حسن (ع) به عنوان خليفه بيعت كردند. حسين (ع) در طول دوران كوتاه خلافت پدرش و دوران ده ساله امامت برادر بزرگوارش، پيوسته در كنار آن حضرت قرار داشت؛ هنگام حركت امام حسن (ع) براي جمع آوري سپاه به منظور مقابله با معاويه، امام حسين (ع) همراه برادر بود و پس از آنكه امام مجتبي مجبور به صلح با معاويه شد، با برادرش حسين (ع) در اين مورد به مشورت پرداخت.[۱۰]
دوران امامت امام حسين عليه السلام[ويرايش]آن حضرت شش ماه و ده روز با برادر مهترش امام حسن عليهالسلام فاصله سني داشت و مراحل رشد و نمو خويش را مدت كمتر از هفت سال در مصاحبت با رسول الله صلي الله عليه و آله و سي سال در كنار اميرالمومنين و ده سال با امام حسن عليهماالسلام گذراند. و به سال 49 يا 50 هجري پس از شهادت مظلومانه امام حسن عليهالسلام امامت شيعيان را بر عهده گرفت.[۱۱]
امامت آن حضرت مقارن با حكمراني معاويه بود و از آن جا كه امام حسن عليه السلام با او صلح كرده بود ايشان نيز همان روش و سيره را ادامه داد. چه با مجاهدت هاي امام حسن عليهالسلام حق و باطل براي مسلمانان شناخته شده بود و اصل اسلام در خطر جدي قرار نداشت. خطر از آن جا آغاز شد كه معاويه به سال 59 هجري تصميم گرفت پسرش يزيد را به عنوان خليفه پس از خود تعيين كند و براي اطمينان از وقوع چنين امري بر آن شد كه در زمان حيات خود از مردم براي او بيعت بگيرد. معاويه خود نخستين كسي شد كه با پسرش يزيد دست بيعت داد.[۱۲]
ابن سعد در طبقات مينويسد: حسين بن علي بن ابيطالب از جمله اشخاصي بود كه با يزيد دست بيعت نداد. وي ميافزايد: با مرگ معاويه در سال 60 هجري پسرش يزيد بر مسند خلافت تكيه زد و مردم با وي بيعت كردند. آنگاه يزيد با ارسال نامهاي به حاكم مدينه نوشت: مردم را فراخوان و از آنان بيعت گير و از بزرگان قريش آغاز كن و نخستين آنان حسين بن علي باشد.[۱۳]
چون حاكم مدينه از امام حسين عليهالسلام بيعت خواست حضرتش در پاسخ گفت: ما خاندان نبوت و معدن رسالتيم و يزيد فاسق ميگسار و آدم كش است و مثل من با مثل او بيعت نكنند و در سخني ديگر فرمود: و بر اسلام سلام باد آنگاه كه اين امت به حاكمي چون يزيد مبتلا شود و...
مرقد امام حسين عليه السلام در كربلامسعودي مينويسد: يزيد مردي عياش بود. پرندگان شكاري و سگ و ميمون و يوز نگه ميداشت و ميگساري ميكرد. و در ايام وي غنا در مكه و مدينه رواج يافت و لوازم لهو و لعب بكار رفت و مردم آشكارا ميگساري ميكردند. و درباره رفتار او با رعيت ميگويد: فرعون در كار رعيت از او عادلتر و در كار خاصه و عامه مردم خويش منصفتر بود.[۱۴]
امام حسين عليهالسلام چون اوضاع مدينه را واژگونه يافت درنگ در آن شهر مقدس را جايز ندانست و در روز يكشنبه دو روز مانده به آخر رجب از سال 60 هجري به اتفاق اهل بيت و ياران خود راهي مكه شد.[۱۵]
آن حضرت هدف از خروج خويش را در وصيتي به برادرش محمد بن حنفيه چنين بيان فرمود: حقيقت آن كه من از روي سرمستي و گردنكشي و فساد و ظلم خارج نشدهام و جز اين نيست كه خارج شدم براي اصلاح در امت جدم صلي الله عليه و آله. اراده دارم امر به معروف و نهي از منكر كنم و مطابق سيرت جدم و پدرم علي بن ابيطالب عليه السلام رفتار كنم و... امام حسين عليه السلام به فاصله 5 روز در شب جمعه سوم ماه شعبان به مكه معظمه وارد گرديد. [۱۶]
چون مردم كوفه در عراق از مرگ معاويه و امتناع امام حسين عليهالسلام از بيعت يزيد اطلاع يافتند نامههاي فراوان در پشتيباني از امام حسين عليهالسلام امضاء كردند و حضرتش را به كوفه فراخواندند. آنان نوشتند: ما در انتظار تو با كسي بيعت نكردهايم و در راه تو آماده جانبازي هستيم و بخاطر تو در نماز جمعه و جماعت ديگران حاضر نميشويم.[۱۷]
امام حسين عليهالسلام در پاسخ به درخواستهاي مردم كوفه مسلم بن عقيل را در نيمه ماه مبارك رمضان به جانب كوفه روانه كرد و به او گفت: نزد مردم كوفه برو. اگر آن چه نوشتهاند حق باشد مرا خبر ده تا به تو ملحق شوم.[۱۸]
مسلم به روز پنجم شوال وارد كوفه شد چون خبر ورودش انتشار يافت 12000 نفر و به قولي 18000 نفر با او بيعت كردند. وي اين مطلب را به امام حسين عليهالسلام گزارش داد و از آن حضرت خواست به كوفه بيايد. اخبار كوفه به يزيد رسيد. وي در اولين عكس العمل نعمان بن بشير حاكم كوفه را عزل و به جاي او عبيدالله بن زياد را نصب كرد و به او فرمان داد كه مسلم بن عقيل را به قتل برساند. و از طرفي مزدوران خود را بسيج كرد تا امام حسين عليهالسلام را در شهر مكه غافلگير كرده از ميان بردارد.
ولادت امام حسين عليه السلام[ويرايش]ولادت امام حسين عليه السلام بنا به قول مشهور روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت در شهر مدينه به دنيا آمد. اما برخي گويند تولد آن حضرت در پنجم شعبان سال سوم يا چهارم هجري بوده است.[۱]
كنيه و لقب و نقش انگشتري امام حسين عليه السلام[ويرايش]كنيه آن حضرت را ابو عبد الله و القاب وي را الرشيد، الوفي، الطيب، السيد، الزكي، المبارك، التابع لمرضاة الله، الدليل علي ذات الله، و السبط، نوشته اند.اما بالاترين لقب همان است كه جد بزرگوارش پيامبر صلي الله عليه و آله بر او و برادرش امام حسن نهاده و فرمود: حسن و حسين دو سرور جوانان اهل بهشتند.و در جاي ديگر رسول الله صلي الله عليه و آله امام حسين عليهالسلام را به نام سبط خواند.
در كتاب، الفصول المهمة، نقش انگشتري وي، لكل اجل كتاب آمده، اما در كتاب وافي و غير آن كه از امام صادق عليهالسلام نقل گرديده، حسبي الله، و از امام رضا عليهالسلام (ان الله بالغ امره) ذكر شده است و چنين به نظر مي رسد كه براي آن حضرت چند انگشتري با عباراتي كه بدانها اشاره شد وجود داشته است.[۲]
امام حسين عليه السلام در زمان پيامبر صلي الله عليه وسلم[ويرايش]امام حسين عليه السلام 6 سال و چند ماه از عمر شريفش را در زمان حيات پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله گذراند. از اين دوران از زندگي ايشان در منابع تاريخي بيش از هر چيز اظهار محبت پيامبر(ص) به ايشان نقل شده است. به عنوان نمونه نقل شده است كه رسول گرامي اسلام بارها حسن (ع) و حسين (ع) را به سينه مي فشرد وآنان را مي بوييد و مي بوسيد.[۳] در روايتي از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله امامت ايشان و امام حسين عليه السلام مورد تاكيد قرار گرفته است: «حسن و حسين امامند، چه قيام كنند و چه نكنند». [۴]
در حديث ديگري آن حضرت مي فرمايند: «حسن و حسين، سرور جوانان بهشتند». اين حديث در منابع متعدد شيعه و اهل سنت نقل شده است.[۵]
امام حسين عليه السلام در وقايع مهم زير در زمان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله حضور دارند كه همگي نشان از جايگاه رفيع آن حضرت در نزد خدا و پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله دارند:
1. به همراه امام حسن عليه السلام در جريان مباهله پيامبر با مسيحيان نجران به عنوان "ابنائنا" در كنار مادر بزرگوارشان فاطمه سلام الله عليها با عنوان "نسائنا" و امام علي عليه السلام به عنوان "انفسنا"
2. به عنوان مصداق اهل بيت در جريان نزول آيه تطهير
3. در جريان نزول سوره انسان در شأن اهل بيت (ع)
امام حسين (ع) در عصر امامت امام علي عليه السلام[ويرايش]امام حسين (ع) پس از رحلت پيامبر (ص) با حوادث تلخ و ناگواري چون ماجراي سقيفه بني ساعده و غصب خلافت اسلامي، غصب فدك و شهادت مادرش حضرت زهرا (س) روبه رو گرديد. در عصر حكومت خلفا كه حدود بيست و پنج سال به طول انجاميد، همراه پدر بزرگوارش امام علي (ع) در ابعاد گوناگون و جبهه هاي مختلف از حريم حق و عدالت دفاع مي كرد و با استفاده از هر فرصتي به مبارزه با جناح باطل و افشاي ماهيت دشمن و مقابله با تبليغات انحرافي دشمنان مي پرداخت. بنا به اظهار منابع، حسين(ع) در دوره خلفا به سبب عنايات و عواطف مشهوري كه از رسول خدا (ص) نسبت به او ديده بودند، بسيار مورد احترام بود.
مطالبه فدك از ابوبكر[ويرايش]از جمله وقايعي كه حسين (ع) در دوره خلافت ابوبكر بن ابي قحافه (13-11 ه.ق) در آن مشاركت داشت، اين بود كه آن حضرت كه در آن هنگام دوران كودكي را مي گذراند، همراه برادرش حسن (ع) در معيت مادرشان حضرت زهرا (س) براي مطالبه فدك، نزد ابوبكر رفتند و به عنوان شاهد، گواهي دادند كه فدك از آن فاطمه (س) است. به گونه اي كه خليفه پذيرفت ولي با مداخله عمر گواهي آنان مورد قبول واقع نشد. يكي ديگر از موارد فعاليت حسين (ع)، همراهي با اقدامات پدر براي گرفتن حق خود (خلافت و رهبري امت) بود. در دوران خلافت عمر بن خطاب (23-13 ه.ق) نيز روايت هاي بسياري در مورد اعتراض حسين (ع) به خليفه در مورد غصب مقام خلافت آمده است.[۶]
ازدواج با شهربانو[ويرايش]نكته ديگري كه در دوران خلافت عمر در مورد امام حسين (ع) مطرح است، ازدواج آن حضرت با شهربانو،يكي از دختران يزدگرد سوم،آخرين پادشاه ساساني است، كه در اين مورد هم نظرات مختلف و گاه متضادي ابرازشده است.[۷]
مخالفت با روش عثمان[ويرايش]امام حسين (ع) كه در دوران خلافت عثمان بن عفان (35-23 ه.ق) دوران جواني را مي گذراند، در همراهي با پدر و برادرش، هيچ گاه خلافت و روش عثمان رانپذيرفت. بنا به اظهار منابع، وقتي خليفه سوم، ابوذر غفاري يكي از صحابه پيامبر (ص) را به سبب اعتراض به روش وي از مدينه به ربذه تبعيد كرد، با وجود دستور خليفه مبني برعدم بدرقه ابوذر، علي (ع) همراه جمعي از ياران،از جمله حسن و حسين به بدرقه ابوذر شتافتند و در همان هنگام امام حسين (ع) طي سخناني، آشكارا مخالفت خود را با روش عثمان اعلام كرد. در ماه هاي پاياني خلافت عثمان و زماني كه شورشيان، خانه خليفه را محاصره كردند و مانع رسيدن آب به خانه خليفه شدند، كساني كه قدرت داشتند تا راهي از ميان شورشيان باز كرده و به خانه عثمان آب برسانند، امام حسن و امام حسين عليهما السلام بودند.[۸]
امام حسين در دوران خلافت امام علي عليه السلام[ويرايش]حسين عليه السلام پس از آنكه پدرش به خلافت ظاهري رسيد و جنگهايجمل و صفين و نهروان به وقوع پيوست جزو لشگريان پدرش بود و در جنگهاي مزبور شركت داشت [۹]
حسين (ع) در دوره امامت امام حسن عليه السلام[ويرايش]پس از شهادت حضرت علي (ع) در بيست و يكم ماه رمضان سال 40 هجري قمري، بنا به وصيت آن حضرت، مسلمانان با فرزند بزرگ ايشان حسن (ع) به عنوان خليفه بيعت كردند. حسين (ع) در طول دوران كوتاه خلافت پدرش و دوران ده ساله امامت برادر بزرگوارش، پيوسته در كنار آن حضرت قرار داشت؛ هنگام حركت امام حسن (ع) براي جمع آوري سپاه به منظور مقابله با معاويه، امام حسين (ع) همراه برادر بود و پس از آنكه امام مجتبي مجبور به صلح با معاويه شد، با برادرش حسين (ع) در اين مورد به مشورت پرداخت.[۱۰]
دوران امامت امام حسين عليه السلام[ويرايش]آن حضرت شش ماه و ده روز با برادر مهترش امام حسن عليهالسلام فاصله سني داشت و مراحل رشد و نمو خويش را مدت كمتر از هفت سال در مصاحبت با رسول الله صلي الله عليه و آله و سي سال در كنار اميرالمومنين و ده سال با امام حسن عليهماالسلام گذراند. و به سال 49 يا 50 هجري پس از شهادت مظلومانه امام حسن عليهالسلام امامت شيعيان را بر عهده گرفت.[۱۱]
امامت آن حضرت مقارن با حكمراني معاويه بود و از آن جا كه امام حسن عليه السلام با او صلح كرده بود ايشان نيز همان روش و سيره را ادامه داد. چه با مجاهدت هاي امام حسن عليهالسلام حق و باطل براي مسلمانان شناخته شده بود و اصل اسلام در خطر جدي قرار نداشت. خطر از آن جا آغاز شد كه معاويه به سال 59 هجري تصميم گرفت پسرش يزيد را به عنوان خليفه پس از خود تعيين كند و براي اطمينان از وقوع چنين امري بر آن شد كه در زمان حيات خود از مردم براي او بيعت بگيرد. معاويه خود نخستين كسي شد كه با پسرش يزيد دست بيعت داد.[۱۲]
ابن سعد در طبقات مينويسد: حسين بن علي بن ابيطالب از جمله اشخاصي بود كه با يزيد دست بيعت نداد. وي ميافزايد: با مرگ معاويه در سال 60 هجري پسرش يزيد بر مسند خلافت تكيه زد و مردم با وي بيعت كردند. آنگاه يزيد با ارسال نامهاي به حاكم مدينه نوشت: مردم را فراخوان و از آنان بيعت گير و از بزرگان قريش آغاز كن و نخستين آنان حسين بن علي باشد.[۱۳]
چون حاكم مدينه از امام حسين عليهالسلام بيعت خواست حضرتش در پاسخ گفت: ما خاندان نبوت و معدن رسالتيم و يزيد فاسق ميگسار و آدم كش است و مثل من با مثل او بيعت نكنند و در سخني ديگر فرمود: و بر اسلام سلام باد آنگاه كه اين امت به حاكمي چون يزيد مبتلا شود و...
مرقد امام حسين عليه السلام در كربلامسعودي مينويسد: يزيد مردي عياش بود. پرندگان شكاري و سگ و ميمون و يوز نگه ميداشت و ميگساري ميكرد. و در ايام وي غنا در مكه و مدينه رواج يافت و لوازم لهو و لعب بكار رفت و مردم آشكارا ميگساري ميكردند. و درباره رفتار او با رعيت ميگويد: فرعون در كار رعيت از او عادلتر و در كار خاصه و عامه مردم خويش منصفتر بود.[۱۴]
امام حسين عليهالسلام چون اوضاع مدينه را واژگونه يافت درنگ در آن شهر مقدس را جايز ندانست و در روز يكشنبه دو روز مانده به آخر رجب از سال 60 هجري به اتفاق اهل بيت و ياران خود راهي مكه شد.[۱۵]
آن حضرت هدف از خروج خويش را در وصيتي به برادرش محمد بن حنفيه چنين بيان فرمود: حقيقت آن كه من از روي سرمستي و گردنكشي و فساد و ظلم خارج نشدهام و جز اين نيست كه خارج شدم براي اصلاح در امت جدم صلي الله عليه و آله. اراده دارم امر به معروف و نهي از منكر كنم و مطابق سيرت جدم و پدرم علي بن ابيطالب عليه السلام رفتار كنم و... امام حسين عليه السلام به فاصله 5 روز در شب جمعه سوم ماه شعبان به مكه معظمه وارد گرديد. [۱۶]
چون مردم كوفه در عراق از مرگ معاويه و امتناع امام حسين عليهالسلام از بيعت يزيد اطلاع يافتند نامههاي فراوان در پشتيباني از امام حسين عليهالسلام امضاء كردند و حضرتش را به كوفه فراخواندند. آنان نوشتند: ما در انتظار تو با كسي بيعت نكردهايم و در راه تو آماده جانبازي هستيم و بخاطر تو در نماز جمعه و جماعت ديگران حاضر نميشويم.[۱۷]
امام حسين عليهالسلام در پاسخ به درخواستهاي مردم كوفه مسلم بن عقيل را در نيمه ماه مبارك رمضان به جانب كوفه روانه كرد و به او گفت: نزد مردم كوفه برو. اگر آن چه نوشتهاند حق باشد مرا خبر ده تا به تو ملحق شوم.[۱۸]
مسلم به روز پنجم شوال وارد كوفه شد چون خبر ورودش انتشار يافت 12000 نفر و به قولي 18000 نفر با او بيعت كردند. وي اين مطلب را به امام حسين عليهالسلام گزارش داد و از آن حضرت خواست به كوفه بيايد. اخبار كوفه به يزيد رسيد. وي در اولين عكس العمل نعمان بن بشير حاكم كوفه را عزل و به جاي او عبيدالله بن زياد را نصب كرد و به او فرمان داد كه مسلم بن عقيل را به قتل برساند. و از طرفي مزدوران خود را بسيج كرد تا امام حسين عليهالسلام را در شهر مكه غافلگير كرده از ميان بردارد.